معرفی کتاب و ...

معرفی کتاب

معرفی کتاب و ...

معرفی کتاب


زندگی کردن با حسادت خیلی سخته. مثل این می مونه که جهنم کوچیکت رو هی با خودت این طرف و اون طرف ببری.

"دیدن دختر صد درصد دلخواه در یک صبح زیبای ماه آوریل - هاروکی موراکامی


تازگی ها اسمش را به زحمت به یاد می آورد. معمولا وقتی کسی غیرمنتظره اسمش را می پرسید، این اتفاق می افتاد. هر وقت اول خودش اسمش را بر زبان می آورد، مشکلی در به یاد آوردن آن برایش پیش نمی آمد. اما وقتی عجله داشت، یا یک نفر بی مقدمه اسمش را می پرسید، حافظه اش درست مثل لامپ برق یکدفعه خاموش می شد و اسمش را کاملا فراموش می کرد...
به یک جواهر فروشی رفت، یک دستبند ساده کوچک خرید و داد تا نامش یعنی میزوکی (اوزاوا) آندو را روی آن حک کنند. احساس می کرد شبیه سگ ها یا گربه هایی شده که قلاده به گردن دارند اما سعی می کرد همیشه موقع بیرون رفتن از خانه آن را همراه ببرد. هر وقت اسمش را فراموش می کرد، کافی بود نگاهی به مچ دستش بیندازد و دیگر از بیرون کشیدن گواهینامه و نگاه های عجیب دیگران راحت می شد.

"دیدن دختر صددرصد دلخواه در صبح زیبای ماه آوریل- هاروکی موراکامی"


اگر وارد نمی شوی پس به جایی که از آن آمده ای برگرد. پیدا کردن راه برگشت آن قدرها برایت سخت نیست بنابراین نگرانش نباش. مشکلی پیدا نمی کنی. بعد به دنیایی برمی گردی که از آن آمده ای٬ به زندگی ای که داشته ای. انتخابش کاملا با توست. هیچ کس مجبورت نمی کند این کار یا آن کار را بکنی. اما اگر وارد شدی برگشتن دیگر آسان نیست.

" کافکا در ساحل – هاروکی موراکامی – گیتا گرکانی "


مهم آن است که در قلبت تصمیم بگیری شخص دیگری را با تمام وجود بپذیری و وقتی این کار را بکنی، اولین و آخرین بار خواهد بود...چه قدر عجیب است که فرد مورد علاقه ات را پیدا کنی و فرد مورد علاقه ات پیدایت کند. معجزه است. یک معجزه آسمانی.
"هاروکی موراکامی - دیدن دختر صد درصد دلخواه در یک صبح زیبای ماه آوریل"

صفحه فیسبوک