معرفی کتاب و ...

معرفی کتاب

معرفی کتاب و ...

معرفی کتاب


همه مشغول کاری هستند که تکراری است یعنی یک بار-در سال های دور یا نزدیک-انجام شده،اما شاید خوب انجام نشده و برای همین هم دوباره باید انجامش داد.یعنی باید باز هم مرده ها را برگرداند به سرجاهاشان،یعنی به قبرهای خیسشان که – بی نظم و ترتیب و بی

آنکه به فکر مردم باشند-از آنها زده اند بیرون و هیچ هم فکر نکرده اند که اگر شصت پای یکی رفت وردست گل و گردن آن دیگری،آن وقت تکلیف چیست و چه کسی باید جوابگو باشد؟ گیریم که سیل امده و همه چیز را ویران کرده،اما این که دلیل نمی شود.آمده که آمده.خیلی ها می آیند و می روند.اما نقل فقط از کسانی باقی می ماند که سر جای خودشان نبوده باشند.


مردگان باغ سبز- محمدرضا بایرامی


" و من هیچ حیوانی را ندیدم که از رحم و شفقت بویی نبرده باشد. و من حیوان نیستم."
همیشه همین طور است.انتخابات را می گویم.قبل و بعدش اتفاقات زیادی می افتد.کاریش هم نمی شود کرد.و همین است که هست.مثل آتشی که جای دوری روشن شده.اما دودش زیاد است و

به چشم همه می رود چون همه جا می رود....هرچند که گفتند ارتش می آید که فقط نظارت کند چرا که ممکن است تقلبی صورت بگیرد و در سیاست هم دخالت نخواهد کرد.و چه کسی دیده که نظامی ها کاری به سیاست داشته باشند؟نظامی نظامی است و سیاسی سیاسی.اگر غیر از این بود که به نظامی می گفتند سیاسی و به سیاسی می گفتند نظامی...

" مردگان باغ سبز - محمدرضا بایرامی"
صفحه فیسبوک