« نویسنده کسی نیست که وقتی می تواند، بنویسد. نویسنده کسی است که دقیقاً زمانی که نمی تواند، بنویسد.»
این جمله را باید با فونت 72 پرینت کنم و روبه رویم روی دیوار بچسبانم. و
بعد سعی کنم وقتی پشت لپ تاپ نشسته ام و دارم به تک تک کلید های آن نگاه
می کنم، هر کدام، اگر نمی توانم بنویسم، برایم حکم فحش خواهر و مادر داشته
باشد. مدرسه که می رفتیم، شبهای امتحان، اخبار هم جذاب میشد.
وقت
هایی که داستانی می نویسی هزار برابر بدتر از شبِ امتحان است . به خصوص که
همیشه مطمئنی چیزی که نوشته ای، بسیار مزخرف تر است از داستانی است که در
ذهنت بود.
این جمله را کدام مادربه خطایی گفته :
« خیال پردازی درباره ی داستانی که قرار است بنویسی بهشت است و نوشتن اش، جهنم »
این جمله فقط از ذهن یک نویسنده بیرون می آید، وقتی در انتهای چاه تاریک و عمیقِ نتوانستن، نشسته باشد.
" میم عزیز - محمدحسن شهسواری "
صفحه فیس بوک
" محمّدحسن شهسواری، شب ممکن، نشرِ چشمه "