مدرسه، خوابهای مرا قیچی کرده
بود . نماز مرا شکسته بود . مدرسه، عروسک مرا رنجانده بود . روز ورود، یادم
نخواهد رفت : مرا از میان بازیهایم ربودند و به کابوس مدرسه بردند . خودم
را تنها دیدم و غریب ... از آن پس و هربار دلهره بود که به جای من راهی
مدرسه میشد....
(سهراب سپهری - اتاق آبی - صفحه 33)