معرفی کتاب و ...

معرفی کتاب

معرفی کتاب و ...

معرفی کتاب


دختر: قرص هاتو خوردی؟
پدر: نه
دختر: اومدیم و من یه وقت رفتم، تو باید یادت بره؟
پدر: تو نباشی من برای چی باید قرص بخورم!؟

" آقا یوسف- علی رفیعی "


مکس: تو رو به این خاطر می بخشم که کامل نیستی. تو هم ناکاملی، مثل من.
تمام انسان‌ها ناکامل هستن حتی اون گدایی که جلوی آپارتمان من خیابون رو کثیف می کنه. وقتی جوون بودم، دوست داشتم هر کسِ دیگه‌ ای باشم به جز خودم.

" مری و مکس - آدام الیوت "


تمام معلم های مدرسه ام رو به یاد میارم، ما می گفتیم :
کسانی که هیچ کاری نمی تونن انجام بدن معلم میشدن و کسانی که نمی تونستن درس بدن معلم ورزش می شدن.و کسانی که هیچ کاری بلد نبودن ، معلم های مدرسه ی ما بودن.


" آنی هال – وودی آلن "


لطفا اون کار رو نکنید.
- ببخشید؟
- به نظر من سیگار کشیدن باعث مرگ شما می‌شه
- پزشکای من میگن گلو رو آروم می‌کنه
- اونا احمق‌اند...
- خیلی‌هاشون در مقام شوالیه هستن.
- این فقط رسمی‌اش می‌کنه.


" سخنرانی پادشاه - تام هوپر "


امید تنها چیزیه که از ترس نیرومند تره...
یه مقدار کم امید, خیلی موثره و زیادش خطرناک !
امید تا وقتی چیزه خوبیه که مقدارش کم باشه...


" The Hunger Games(2012) - Gary Ross "

می‌مونه یه حلوا هدیه صاحبان عزا به اهل قبور... این تنها شیرینی ضیافت مرگ ، عطر و طعمش دعاست ... روغن خوبم تو خونه داریم ... زعفرونم هست ... اما چربی و شیرینی ملاک نیست ... این حرمته که زنده‌ها به مرده هاشون می‌ذارن ... (ماه منیر و طلعت به گریه می‌افتند) اجرشم نزول صلوات و حمد و قل هوالله است ... فقط دلواپس آردم ... خاطر جمع نیستم ... می‌ترسم مونده باشه ...

" زنده یاد رقیه چهره آزاد- مادر - علی حاتمی "


به سوی کسانی که می خواهند به شما کمک کنند، گام بردارید.
دنیا در قالب ارتشی بزرگ قیام خواهد کرد.
قدرتمندان از آشیانه ی رو به زوالشان بیرون خواهند آمد و به دنیای سردی که ما می شناسیم و تحملش می کنیم رانده می شوند.
دادگاه ها برپا خواهد شد...فساد تمام خواهد شد.

" شوالیه تاریکی بر می خیزد - کریستوفر نولان "


تا حالا فکر میکردم جواب یه زنه تنها رو کی میده حالا فکر می‌کنم جواب بچه شو کی میده...


(زنده یاد خسرو شکیبایی- اتوبوس شب)

تازه می بینم آدم چقدر می تونه یکی رو دوست داشته باشه.
حالا می فهمم که عشقم می تونه مثل یه موجود زنده رشد کنه بزرگ بشه.


" لیلا - داریوش مهرجویی "


حکمت: ... این تنها شرکتی است که همه ما در آن سهم مساوی داریم. نه زبان خوش، نه حق و حساب!
هر امید سودی در این شرکت مثل سفته‌ایست بی محل. در معامله مرگ، ما همیشه زیان‌کاریم.

" مسافران - بهرام بیضایی "


لئون: (ژان رنو):ماتیلدا، از وقتی تو رو دیدم همه چی تغییر کرده، به
زمان احتیاج دارم واسه تنها بودن، تو هم به زمان احتیاج داری تا یکم بزرگ شی.

ماتیلدا(ناتالی پورتمن): من به اندازه کافی بزرگ شدم از این به بعد فقط سنم زیاد میشه!

لئون: برای من

برعکسه,من سنم به اندازه کافی زیاد هست، زمانی برای بزرگ شدن می خوام!!


" Léon: The Professional 1994 - Luc Besson "


دنیا مثل ماشینی هست که ما همه قطعاتشیم. اگر یکی از ما نباشه
این ماشین دیگه کار نمی کنه.
پس قطعا دلیلی هست که من بوجود آمدم.

Hugo - مارتین اسکورسیزی


تاریک ترین زمان شب درست قبل از سپیده دم است.
و من به شما قول می دهم که سپیده دم فراخواهد رسید.


شوالیه تاریکی – کریستوفر نولان


نایی: (خطاب به باشو) سیاه که هیسی، لالم که هیسی، اسمم که ناری... هر آدمی زایی یه اسمی داره، اونی که ناره غول صحرایه!

باشو غریبه ی کوچک - بهرام بیضایی


چشم شیطون کر توپ توپم، این مال و منال مفتی همچین هلو برو تو گلو گیر نیومد، حاصل یه عمر جوب گردیه، آقامون ظروف چی بود خودمون شدیم جوب چی، آقا مجید ظروف چی، جوب چی، میخه زنگ زده، زنجیر زنگ زده، تارزانه زنگ زده، ساعته زنگ زده، حواستو جمع کن ساعت زنگ زده دیگه زنگ نمی زنه چون زنگاشو زده!!!

سوته دلان - علی حاتمی

آمون:ما قادریم اونها رو بکشیم برای همین هم میترسن به این میگن قدرت.
شیندلر:میترسند چون میدونن ما میتونیم بدون دلیل اونها رو بکشیم.اما این قدرت نیست قدرت یعنی این که ما همیشه دلیلی برای کشتن داشته باشیم.
چیزی که امپراطورها داشتن روزی مردی دز
دی کرد آوردنش پیش امپراطور خودش رو پرت کرد روی زمین و تقاضای عفو کرد خوب میدونست قراره اعدام بشه اما امپراطور اون رو بخشید به اون ادم بی ارزش اجازه داد بره ...به این می گن قدرت
این قدرته آمون! اگر اختیار کشتن رو داشته باشی اما ببخشی! این قدرته!

"فهرست شیندلر – استیون اسپیلبرگ"
صفحه فیس بوک


باباتو می شناختم! قدیما با آفتابه عرق میخورد، حالا ضای والضالین نمازشو قد اتوبانِ قم میکشه...

"رئیس - مسعود کیمیایی "

صفحه فیس بوک


چطور میتونی به مردی اعتماد کنی که هم کمربند میزنه و هم بند شلوار میپوشه ؟
این مرد حتی به شلوار خودش هم اطمینان نداره

"روزی روزگاری در غرب (Once Upon a Time in the West 1968)"

صفحه فیسبوک