معرفی کتاب و ...

معرفی کتاب

معرفی کتاب و ...

معرفی کتاب


ده روز کمتر از یک سال گذشته است.برایت می نویسم که یادت نرود.که انگار بعضی حرف ها را هر قدر هم که تکرار کنی،باز در فاصله ها گم می شوند نمی رسند به جایی که باید.بنویسم که دارم عادت می کنم به این کوه ها و جنگل ها و ابرها و خاک و هوایی که نشست

ه اند بین ما.که انگار عادت کرده ایم به نبودن آن یکی و خودمان هم هنوز باورمان نشده است.که گه گاه دلمان – و شاید فقط دلم – برای همدیگر – و شاید فقط بای تو – تنگ می شود و عادت کردن دارد همان حرف اول تکراری شدن می شود.می گویند باید برایت بنویسم تا حالم بهتر شود.حال من ولی خوب است.یعنی تا وقتی یادم نرود که این فلووکسامین های زرد لعنتی را بخورم که بی غیرتی می آورد و بقول دکترها آستانه ی تحریک را کم میکند و وقت هایی که همه چیز یادم می رود و ناخن هایم را زیر شیر آب جا می گذارم و موهایم را توی چاهک حمام و تنها تو می مانی و خیسی بی بهانه ی چشم های من، باید کلومیپرامین های سفید را بخورم و آلپرازولام را هم رویش و بعدش هم مثل مرغ کرچ بنشینم یک گوشه.

" مرگ بازی- پدرام رضایی زاده "

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد