هوایَ م داشت رفته رفته خراب تر می شد و اشک ، در چَشمانَ م بیشتر ُ بیشتر به گُمانم شباهنگام چیزی شبیه به تو درونم شروع به باریدن کرده بود " جمال ثریا - ترجمه از سیامک تقی زاده "